چند سال پیش تو دفترش این جوری نوشته بود:
I U
و این جوری می خوندش: دوستت دارم....
اما امروز بعد از چند سال اونو این جوری تعبیرش می کنه:
تو مثه قلب منی پر از خون نجس و کثیف!!!
گاهی اوقات یه لبخند کوچیک آدم مرده رو زنده می کنه...
گاهی اوقات یه حرف کوچیک دل آدمو پر از عشق می کنه...
گاهی وقات یه کار کوچیک پیوند بین آدمارو قویتر می کنه...
گاهی اوقات یه هدیه کوچیک باعث می شه یاد اون همیشه با آدم بمونه...
.
..
...
حتی یه تار موی تو وقتی فرسنگ ها از من دوری می تونست تو رو برای من زنده کنه و من حس کنم تو همیشه و همیشه کنار من هستی و من همیشه و همیشه مال توام....
اما تو حتی منو لایغ یه تار از موهات هم ندونستی ....
من منتظرم و تو داری برمی گردی پیشم
من دوباره تو رو می بینم....
اگه اومدی و منو رو زمین پیدا نکردی بدون از خوشحالی بال در اوردم و رفتم تو آسمونا