بی همزاد

بی همزاد تر از گل تنها تر از ماه و گوشه گیرتر از باد

بی همزاد

بی همزاد تر از گل تنها تر از ماه و گوشه گیرتر از باد

گم شده

نیستی . . .

تنهام . . .

این تنهایی , نبودنت , شده عادت . . . فقط همین !!

خسته ام فقط همین ....!

خسته ام خیلی خسته ...

روح و جسمم با هم سازگاری ندارن ! هیچ کدومشون طاقت تحمل اون یکی رو ندارن اما هر دوشون خواهان آرامشن و سکوت .....

دوست دارم از اینجا فرار کنم و برم . کجا ؟؟ مهم نیست !

مهم اینکه از این جا دور بشم تا شاید بتونم خیلی چیزا و یا خیلی لز آدما رو فراموش کنم .

.

..

...

.... فرهاد جواهر کلام ....... Play .......خسته از نبودن تو پر ام از خاطره هامون بگو یادته هنوزم گریه هامون زیر بارون . با تو پر بودم از آواز بی تو خالی از ترانه بیا تا پایان بگیرن گریه های بی بهانه...................................

نخوان

می توان رشته ی این چنگ گسست

 

می توان کاسه ی آن تار شکست

 

می توان فرمان داد

 

های ای طبل گران

 

زین پس خاموش بمان

 

به چکاوک اما نتوان گفت :

 

نخوان